آهنگ بسیار زیبا از شهروز مرکباتی لنگرودی به نام برف خواب
متن ترانه
یه آدم عورم که تو برف خوابیده میون مرگ و نرفتن چه لذتی داره یه آدم کورم که بریلو فهمیده با دست بسته نوشتن چه لذتی داره چه صحبتا دارم با سکوت این دهلیز عبور این سگ قرمز تو این شب آبی نگاه می کنم عمیق به مرگ مآیوسم وجود این رگ قرمز تو این تب آبی یه دست ناپیدایی یه جایی می لرزه به جای دستایی که به برف چسبیده ترانه میگه ئو دائم به ترس میخنده تو قلب دنیایی که به برف چسبیده یه نقطه چین تهه حرفش یه ها به سردی من منی که خلسه رو دارم ترانه می بینم بلند میشمو برفم سماع می باره میامو پیش همین ناشناس میشینم
Published on Oct 2, 2014